معنی کز دادن در لغت نامه دهخدا

چیزی را بر آتش گرفتن تا موی او بسوزد. سوختن پرز پارچه های پشمی و موها و پرهای ریزۀ مرغ پرکنده و مانند آن. تشویط. (یادداشت مؤلف). سوزاندن موهای ریز کله و پاچه و گوشت طیور در روی آتش پس از پاک کردن آنها و کشیدن پرهای طیور، سوزاندن مو مطلقاً. (فرهنگ فارسی معین)

معنی کز دادن در فرهنگ لغت هوشیار

چیزی را بر آتش گرفتن تا موی او بسوزد

معنی کز دادن در فرهنگ فارسی معین

سوزاندن موهای ریز کله و پاچه و گوشت طیور است در روی آتش، پس از پاک کردن آنها و کشیدن پرهای طیور، سوزاندن مو (مطلقاً)

معنی کز دادن - جستجوی لغت در جدول جو

کز دادن

لغت نامه دهخدا

کز دادن

فرهنگ لغت هوشیار

کز دادن

فرهنگ فارسی معین

قر دادن

تکان دادن و جنباندن بدن از روی ناز، رقصیدن

فرهنگ فارسی عمید

رخ دادن

روی دادن، به وقوع پیوستن امری

فرهنگ فارسی عمید

آش دادن

دباغت کردن پوست حیوانات و عمل آوردن آن ها

فرهنگ فارسی عمید

بو دادن

بوناک بودن و بو پس دادن، تف دادن چیزی روی آتش، مثل تف دادن تخم هندوانه و امثال آن

فرهنگ فارسی عمید

بر دادن

بار دادن، میوه دادن، برای مثال پیش از این عمری به باد عشق او بر داده ام / بازگشتم عاشق دیدار او، تدبیر چیست؟ (انوری - ۷۸۷)، کنایه از نتیجه دادن

فرهنگ فارسی عمید

کش دادن

(رَ کَ دَ)

دراز کردن یا کشیدن. تطویل. (یادداشت مؤلف) ، دراز کردن چیزی را یا مطلبی را. (یادداشت مؤلف). کاری که ممکن است بزودی پایان یابداز روی غرض طولانی کردن. طول دادن. اطاله. مطاوغه

لغت نامه دهخدا

کش دادن

(رَ شُ دَ)

کش گفتن در بازی شطرنج یعنی شاه در خطر است. (یادداشت مؤلف). رجوع به کش و رجوع به کشت شود

لغت نامه دهخدا

کل دادن

(رَ گُ تَ)

به نر دادن ماده را از گاو و گوسفند. فحل دادن گاو ماده و امثال آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کل خوردن شود

لغت نامه دهخدا

کر دادن

(رَ نِ / نَ دَ)

در آب کر تطهیر کردن. شستن متنجسی با آب کر. (یادداشت مؤلف)